ساده اما زیبا، شعر سپید منم که دوستت دارم منم که دوستت دارم نه مردی که دستش را به نردهها گرفته نه باران پشت پنجره منم که دوستت دارم و غم بشکههای سنگینی را در دلم جابهجا میکند. غلامرضا بروسان چشم دوخته به دوردست فردا آمده است و ایستاده است پیش روی من میپرسد چه میخواستی؟با عصا او …
توضیحات بیشتر »