درسـته که خبر بد، بد است، اما واقعیت این است که ما گاهی با خبر بد رو به رو میشویم.
آخرین باری که خبر بد شنیدید را به یاد دارید؟ چه واکنشی نسبت به آن خبر بد داشتید؟ بعد از شنیدنش چه کار کردید؟
همه ما وقتی خبر بدی را میشنویم به تناسب بزرگی و کوچکی آن خبر برایش سوگواری میکنیم و در افسوس و اندوه زمان را طی میکنیم ... که این سـوگواری برای مدتی ، کاملا طبیعی است.
اما گاهی قضیه برعکس میشود، و ما حامل رساندن یک خبر بد میشویم، متاسفانه این لحظات برای همه ما در عمرمـان اتفاق افتـاده که باید خبر بدی را به كـسی یا كسـانی برسـانیم. در این موارد از خود میپرسیم باید خبر را چگونه بدهیم؟ آیا همانطور كه هست بگوییم یا آن را در لفافه ای از كلمات خوب بپیچیم تا شنونده ناراحت نشود؟
حالا باید چیکار کنیم؟
در حقیقت، بهترین راه دادن یك خبر بد این است كه آن را بدون دستـكاری و بدون اینكه نظر خوب یا بد خود را به آن اضـافه كنـیم و بدون تغییر و با امانت به شنونده برسانیم. این چیزی است كه شـنونده خبر انتظار دارد از شما بشنود و باید آن را به همین صورت به او بدهید.
وضوح و مستقیم بودن خبر مهمترین چیزی بود كه غالب شـنوندگان آن را ترجیح میدهند بشنوند.
محققان میگویند باید خبرهای بد را بدون پیرایه (و كم و اضافه كردن چیزی به آن برای دلخوش كردن شنونده ) به او برسانیم البته مودبانه و بدون استفاده از كلمات خشن و تند. قبل از گفتن خبر بد بهتر اسـت با تنها یك جمله فرد را متوجه كنیم كه باید منتظر شنیدن خبر بدی باشد.
راهکارهای مناسب
بطور کلی اگر مجبور به رساندن خبر بد به کسی هسـتید، این نکات را رعایت کنید:
۱)بهتر است به جای حرف زدن راجع به مسـائل بی ربط و احوالپرسـی های طولانی و بی جا مـستقیم سراغ اصل مطلـب برویمو چیزی که میخواهیم را بگوییم مثلا:《متاسفم که باید بهتون اطلاع بدم که…》
۲)گفتن جملات متضاد و متناقض میتواند آزاردهنده باشد و فرد مقابل را کاملا گیج کند ، مثلا اینکه:《 تو در این پروژه خیلی عالی کار کردی ولی مجبورم این همکاری رو قطع کنم چون به اندازه کافی رضـایت من را جلب نکرد.》 ؛ چنین جمله ای دو پیام متناقض را حمل میکند که شدیدا مخاطب را گیج میکـند و او نمیفهـمد واقعا چرا از پروژه کنار گذاشته شده است.
یا چنین جمله ای که بارها از زبان افرادی شنیده ایم که پارتنرشـان قصد به هم زدن رابطه را دارد، بهـشان گفته اسـت:《 مشکل از تو نیست، مشکل منم》 یا اینکه 《 من به اندازه کافی برای تو خوب نیسـتم و تو لیاقـت فرد بهتـری را داری》 ؛ پیام های متضاد در این جملات کاملا مشـهود است.
۳)برای شروع چـنین مکالمـه ای باید زمان و مکان و موقـعیت مناسـبی انتخاب شود. شاید شـما برای راحـتی خودتان ترجـیح دهید چنین موضوعی را در جمع مطرح کنیـد ولی باید راحتی طرف مقابل را هم در نظر بگیرید. ترجیحا یک فضای شخصی و خصوصی که هم فرد مقابل و هم احتمالا شما احسـاس راحتی داشته باشید انتهاب منـاسبـی می تواند باشد.
۴)برای چیزی که میخواهید بگویید باید آماده باشید ، مسـائلی را که میخواهید مطرح کنـید به یاد داشـته باشـید و اگر فکر کردید ضرورت دارد ، خلاصـه ای از آن را در یک کاغذ یادداشـت کنید.
۵)در نهایت از طرف مقابل انتظار نداشته باشـید که شـما را تسـکین دهد یا با شـماهمدردی کند ، حداقل چنـین انتظـاری در ابتدای رسـاندن خـبر بد بی جا به نظر میرسـد.
و در اخر
واقعیت این اســت که هر خبر بدی یک حد و اندازه ای از ناراحتی و سـوگواری را میطلبد اما از انجا به بعد نیاز به یک توقـف است… توقفی در ذهن که این سوال را ایجاد میکند، حالا من باید چه کنم؟
جواب این سـوال و حرکت در راستای آن نگاه جدیدی در ما شـکل میدهد که ما را به نتایج جدید خواهد رسـاند. نتایجی که غیر قابل تصور میتواند باشد.
بیل گیتـس میگوید:《 هرگاه خبرهای بد را به عنوان یک نیاز به تغیـیر پذیرفتـید ، از آن چیـزهای تازه آموختید.》